چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۷ - ۰۶:۰۴
۰ نفر

احسان حضرتی: دکتر کریم مجتهدی برای دانشجویان و عموم علاقه‌مندان به فلسفه متداول غرب چهره آشنایی است

اما شاید جالب باشد که نام این استاد با سابقه فلسفه دانشگاه تهران این بار نه در کنار فیلسوفی چون کانت ،که هم ارز داستان نویسی چون داستایفسکی می‌نشیند. «داستایفسکی، آثار و احوال» عنوان کتابی است که به تازگی نشر هرمس آن را روانه بازار کتاب کرده است و همین انگیزه گفت‌وگوی ما با دکتر مجتهدی شد:

  • آقای دکتر! آیا صرف توجه شما به نویسنده‌ای مثل داستایفسکی تلویحا به این معنا نیست که آثار او به نسبت سایر نویسندگان از وجه فلسفی پررنگ تری برخوردار است؟

پاسخ دادن به این سؤال مستلزم طرح مقدماتی‌ای است که من به صورت پراکنده در کل کتاب و به‌طور اخص در فصل آخر به آنها پرداخته‌ام و در آنجا این سؤال را مطرح کرده‌ام که آیا می‌توان داستایفسکی را یک فیلسوف به شمار آورد یا نه؟ و پاسخی هم که به آن داده‌ام این است که او به معنای اخص کلمه یک فیلسوف نیست و ما اگر او را در رده فیلسوفان دسته بندی کنیم نه تنها چیزی به ارزش‌اش نیفزوده‌ایم بلکه از قدر او هم کاسته‌ایم.

داستایفسکی را باید یک رمان نویس بسیار سطح بالا تلقی کرد؛ داستان نویسی که تلاش کرده است با واقع بینی و عمیق اندیشی، زمانه خودش را دریابد و آن را در آثارش منعکس کند اما اینکه چرا من به او پرداخته‌ام دلیلش به دوران تحصیلم در فرانسه بر می‌گردد. دوران دانشجویی من مصادف با دوران جنگ سرد بود و داستایفسکی هم آن زمان در غرب بسیار مورد توجه بود و کتاب‌هایش فراوان خوانده می‌شد؛ البته آثار او به صورت رسمی در کلاس‌ها تدریس نمی‌شد اما وقتی بحث فلسفه اخلاق پیش می‌آمد و این سؤال مطرح می‌شد که آیا هدف، وسایل را توجیه می‌کند یا نه، حتما مثالی از داستایفسکی می‌زدند، من از همان زمان به آثار او علاقه‌مند شدم و کارهایش را می‌خواندم و به صورت پراکنده یادداشت‌هایی هم می‌نوشتم. آنچه امروز به صورت این کتاب درآمده درواقع شکل تنظیم شده همان یادداشت‌هاست.

  • شما در جایی از کتاب در مورد داستایفسکی از اصطلاح «روانکاوی مضاعف»استفاده کرده اید،  می‌شود کمی در این رابطه توضیح بدهید؟

این برمی گردد به شیوه خاصی که داستایفسکی در زمینه تحلیل روحیات قهرمان‌هایش دارد. او در ضمن این تحلیل‌ها خودش را هم تحلیل می‌کند؛ یعنی در همان حالی که دیگری را روانکاوی می‌کند دارد خودش را بروز می‌دهد. دیده شده است که خلق اثر هنری به هنرمندان بیمارگونه‌ای که درگیر مشکلات روحی و روانی خاصی بوده‌اند کمک کرده است که آنها را از گرفتاری‌های روحی شان رها کند. در واقع خلق اثر هنری وسیله‌ای می‌شود برای تصعید آن حالات. اما این خصیصه که در نویسندگان دیگر خفیف است به نحو چشمگیری در آثار داستایفسکی نمود دارد.

  • شما داستایفسکی را نویسنده‌ای متعهد البته از نوع وجدانی کلمه و تا حدودی به معنی کانتی معرفی کرده‌اید به‌نظر شما این یک ویژگی منحصر به فرد برای داستایفسکی تلقی می‌شود یا اساسا یک صفت عام برای هر نویسنده خوب است؟

از دوران بعد از جنگ بین‌الملل دوم، تعهد شرط ادبیات شد و کسانی مثل ژان پل سارتر و سیمون دوبوار خودشان را به‌عنوان نویسنده‌هایی متعهد معرفی کردند اما این مسئله تعهد به مرور به صورت کاذب و برای پوشاندن ضعف عمیق بعضی نویسندگان به کار رفت و حالا وقتی با گذشت 2 یا 3 دهه به کار بعضی نویسندگان مدعی تعهد نگاه می‌کنیم کارهایشان را خیلی بی‌معنی می‌یابیم اما تعهد در داستایفسکی از نوع کاذب فرانسوی آن نیست و کوشش برای عمیق‌تر دیدن و مسئله اصلی را دیدن در آثار او به چشم می‌خورد و این شاید اصیل‌ترین شکل تعهد باشد.

کد خبر 72954

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز